نوشتهشده در 1400/06/021400/09/24جسدی در باغ در آن تاریکی چیزی در چند قدمی دیده نمی شد، ادامه خواندن “جسدی در باغ”
نوشتهشده در 1400/03/161400/09/24یار در میخانه بگفتا یار به دستت هست یکی باده ادامه خواندن “یار در میخانه”